وقتی امر به خود آدم مشتبه می شه دیگه نمی شه کاری ش کرد. علاج ناپذیر می مونه ؛ مساله هر چی که باشه ، آدم ش هر کی که باشه. بلاهت و سفاهت تعهد و تضمینی نداده که فقط سراغ آدم های بُله و سفیه بره. دست بر قضا این همای سعادت اغلب بالا سر فاضل مآب ها و برما مگوز ها می چرخه. همینه که به راحتی آب خوردن دروغ می گند، چون این دروغو قبل از همه خودشان باور کرده ند . اون قد که موقع دوختن گوز به شقیقه صداقت و راستی و نستوه بودن از جبین شان تتق می زنه . خاصه داستان نویس م بوده باشه و از آزارها یا هرچیز دیگر( در این مورد بیش تر از همه دروغ می گند) جلای وطن م کرده باشه و آن حس گنج کشف نشده و قدر ندیده م بش غالب آمده باشه، و نشسته م باشه پشت دوربین VOA یا BBC مثلن و جو گیرم شده باشه دیگه نمی شه مقابل دروغ و دنبگ این هیچ کاری کرد جز نثار چند فحش فصیح و بلیغ چارواداری...